خاطرات(یه پسره 19 ساله)!!! 19 سال عمرم چی جوری رفت؟! عجب قدیه خدا وکیلی... منم اینجوریم... یعنی میبینی یارو 3 برابره منه باز جلوش شاخ بازی در میارم خیلی حال میده... عجب شبی بود خداییش...البته باید بگم عجب شب هااااااااایی بود...من که خوراکم شب امتحان بود...من کنکورمم شبش خوندم که بعد رفتیم گند زدیم...خداییش عینه این عکسه بودا...نکته برداری که میکردم اینقد از این فسفریا میزدم چشمام نمرش شده بود 10 !!! همرم میزدم امون نمی دادم...تهشم میرفتیم یه 17-18 میگرفتیم وبرمیگشتیم خونه در حسرت دیدار تو آواره ترینم...هر چند که تا لانه ی تو فاصله ای نیست!!! آقا شما رو نمی دونم اما من که الان مرغ میبینم ...این جوری میشم...عجب حکایتیه!!! مرغم مرغای قدیم...الانا دیگه می خوای مرغ بخری باید چنتا از النگو های زنت یا بچه هاتو بفروشی بد بری 1 دونه مرغ بگیری...اونم تازه فقط پاهاش بهت میرسه...من که از این به بعد تصمیم گرفتم چنتا جوجه بیارم خونمون بزرگ کنم...شاید فرجی شد!!! چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:مرغ,عکس مرغ,مطلب راجع به مرغ,طنز مرغی,گرانی مرغ,عکس,مطلب جدید,شهریور 1391, :: 11:11
محمد این موجود با قدرت و عظیم رو که میبینین------------->غریق نجات هندوستانه.... آقا عجب داستانیه خدا وکیلی...بابا چی تو این مغز هندیاست آخه؟ اون از فیلماشون اینم از غریق نجاتشون...خدایا من چه گناهی کردم آخه فیلم هندی که میبینم از خدا فقط یه خواسته دارم...خدایا منو عفو کن!!! یارو از فاصله ی 112.50 متری لگد میزنه طرف قطعه نخاع میشه...1256 تا تیر میزنن یارو بعد بلند میشه همرو قتل عام میکنه...عشقاشونم که دیگه ............ عجب حکایتیه اخه من چی بگم... چشمه های پر عمقه بدنسازیه ایران رو مشاهده میکنین که در حده المپیک هستن واقعا...اصلا اینا حیف شدن خداییش...حقشون پایمال شده!!!یه عده جوونه با استعداد...عججججججججججججججب... خدایا!!!اعتماد به نفس را از جوانان این ملت نگییییییییییییرالهی آمین...
خداییش عجب روزایی بودا...(حالا خوبه همین 3 ماه پیش محصل بودیم...)ولی یادش بخیر تقلب هایی میکردیم...علی الخصوص من...اصن این کاره بودم...همه بچه ها ی کلاس تو کف بودن که من چجوری تقلب میکنم که هیچ کس نمی فهمه...تو کله این 12 سال مدرسه من فقط یه بار گیر افتادم اونم بخشیدنم این اخریا که دیگه راه افتاده بودم A4 مییاوردم مدرسه پره تقلب...خدایا از سر تقصیرات ما بگذر!!! ولی یه معلم داشتیم قیافش کپه این بود...یادش گرامی وروحش شاد...(زندس هنوز)
ما آخر سر نفهمیدیم اجلاس سران چیه...اینقد گشتیم تو اینترنت فهمیدیم بابا اونقدام غیره قابل فهم نیست!!! درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|